آیینه ها
دچار فراموشی اند
و نام تو
ورد زبان کوچهی خاموشی!
امشب
تکلیف پنجره
بی چشم های باز تو روشن نیست!
مطالب عشقولانه
شاید حق را به تو نمیدهد
حس میکنی درکت نمی کند
اما آخر ِ بحث
همیشه با یک شکلک،
یک لبخند،
یک بوسه،
قانعت میکند
از دستش نده!
او دوست داشتنی ترین خودخواهِ روی زمین است . . .
من مال توام ،مثل نگهبان نگهم دار
در جیب خودت جابده،پنهان نگهم دار!
من مست تو هستم،تو اگردولت عشقے
باضربـہ ے شلاق مسلمان نگهم دار!
من قالے پر مشترے ات میشوم اما
جان پدرت در خود ایران نگهم دار!
ی? عمر زیاداست-ولے زحمت اگر نیست-
تا ردشدن ?ـصل زمستان نگهم دار
وقتے ?ـہ پزش?ان همـہ ?ردند جوابم
مؤمن شو وبا نذر خراسان نگهم دار
دریایم وآسودگے ام عین ملال است
حتّے شدہ با زور، پریشان نگهم دار!
“مادولت عشقیم ?ـہ دورش سپرے نیست”
پس دور نزن،در خود میدان نگهم دار …